شروعي دوباره
از اين پس مطالب را در آن خواهم نوشت. البته مطالبي كمتر و با فاصله زماني بيشتر
از اين پس مطالب را در آن خواهم نوشت. البته مطالبي كمتر و با فاصله زماني بيشتر
چند ماهی هست که هاستینگ "ضامن هاست" دامنهی alhadid.com را از من دزدیده و اون رو از اختیار من خارج کرده.
پس کلا وبلاگ صهیونیسم و جهان اسلام تعطیل است. تا همیشه و نه برای اطلاع ثانوی.
بعد از گذشت چندین سال میخوام بگم که برخی از مطالبم رو از لحاظ صحت تایید نمیکنم. ولی در طول چندین سال نوشتن تمام تلاشم رو -برای اینکه آنچه مینویسم اعتقادم و همچنین بر اساس تحقیق باشد- انجام دادم.
از اين به بعد ميتوانيد مطالب "صهيونيسم و جهان اسلام" را در alhadid.com دنبال بفرماييد.
به تدريج در حال انتقال مطالب قبلي به سايت هستم. جهت مشترك شدن نيز از RSS استفاده نماييد.
آقای علی معلم از چاپ کتاب در ایران با موضوع یهود در همایش «عهد قلم» به شدت انتقاد کرد. +
علی معلم گفت: اقوامی هستند که در تاریخ و جغرافیا نامشان به دشواری پیدا میشود ولی در ایران کتابهای مختلفی از اساطیر آنها موجود است. هماهنگی مترجمان و نویسندگان و مطبوعات را برای توجه به اینها چه کسی سامان داده است؟ اکنون آثاری درباره یهود هم در دسترس است. +
با تمام احترامی که برای آقای علی معلم قائل هستم این انتقاد ایشان را به هیچ وجه وارد ندانسته و آن را نقد میکنم.
آقای معلم؛ یهودیت نه یک قوم گمنام در تاریخ است و نه دینی بی سروصدا که با دشواری بتوان نامی از آن یافت. شما انتظارتان آنقدر بالاست که اینگونه در سخنان خود فریاد میزنید که «اکنون آثاری درباره یهود هم در دسترس است». یعنی اوضاع آنقدر خراب است که در مورد یهود هم کتاب پیدا می شود!
بنده از یهودیت دفاع نمیکنم، ولی سخنان غیرمنطقی شما مرا به نوشتن واداشت تا سوالی از شما بپرسم. مگر قرار است آثاری در مورد یهود در دسترس نباشد؟ آیا یهودیت یکی ادیان الهی و همچنین یکی از ادیان ابراهیمی نیست؟ چرا نباید کتابی در این مورد در بازار نشر وجود نداشته باشد؟ آیا به نظر شما کسی با خواندن کتاب هایی در مورد یهودیت، یهودی میشود؟ (لازم به ذکر است یهودیت یک دین بسته است و ورود به یهودیت نه تنها امکانپذیر نیست بلکه معنا ندارد.)
نکتهی دیگری که لازم است ذکر شود این است که اثبات شئ که نفی ما عدا نمیکند. چه ایرادی دارد که کتابی در مورد یهود چاپ شود و کتابهایی نیز در مورد ادیان یا موضوعات دیگر و حتی موضوعات مورد علاقهی شما، منتشر گردد؟ بسیار بی معناست در کشوری که ادعای مبارزه با صهیونیسم را دارد، یکی از مسئولین فرهنگی در حضور وزیر ارشاد و دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی فریاد برآورد که چه معنی دارد در مملکت کتابی در مورد یهود چاپ شود. اگر ما ادعای اشاعهی اطلاعات داریم، اگر ما ادعای افزایش بصیرت و دشمنشناسی داریم، دیگر نباید از اینکه کتابی درمورد یهودیت در بازار نشر موجود باشد نگران باشیم.
آیا تصور میکنید بایکوت کتابهایی در مورد یهود موجب تحقق فرمایش حضرت امام رحمة الله میشود که اسرائیل باید از صحنهی روزگار حذف شود؟ آیا فکر نمیکنید با مطالعهی صحیح منابع اطلاعاتی مناسب، شناخت مردم در مورد یهودیت و فهم آنان در مورد ماهیت یهود و همچنین ماهیت صهیونیسم -که چیزی جدای از یهودیت است- بیشتر خواهد شد؟
حتما پس فردا در همایشی با عنوان “عهد کیبورد” خواهید گفت وبلاگها و سایتهایی در مورد یهودیت مطلب مینویسند واین چه معنا دارد و وا اسلاما و وا فرهنگا! اگر اینها را اینجا مینویسم از این است که میترسم فردا روزی تفکر جنابعالی در اقدامات دیگر مسئولین فرهنگی کشور نفوذ کند. چه بسا که متاسفانه مسئولینی با تفکری مشابه شما، وبلاگی چون یهودشناخت را مسدود کرده و محتوای روشنگرانهی آن را از مصادیق مجرمانه دانسته اند.
در آخر با کمی تامل بخوانید که: بزرگترین مرکز شیعه شناسی دنیا که کار آکادمیک میکند در اسرائیل است و در امریکا نیز چندین مرکز شیعهشناسی فعالیت میکنند، آن وقت مسئول فرهنگی مملکت ما میگوید که چرا در مورد یهود کتاب چاپ میشود !!
رادیو فارسی رژیم صهیونیستی در برنامه دوشنبه 15 شهریور 89 سئوالی را به صورت تلفنی برای شنوندگان مطرح کرد که "راهپیمایی روز قدس چه نفع و یا چه ضرری برای ج. ا. ا دارد.؟"
اولین و دومین فردی که تماس تلفنی با آنان برقرار شد با حرارت و هیجانی مثال زدنی اظهار داشتند که رژیم ... ایران با دادن شیرینی٬ میوه و غذا٬ مردم را به راهپیمایی آورده بود. با این گاف بزرگ٬ بلافاصله منشه امیر که خود روباه حیله گری است به سرعت روی خط آمد و گفت (به این مضمون) "که یادتان باشد که ماه رمضان است و مسلمانان روزه هستند.!!! "
مخاطب مورد نظر که از افشای دروغ خود توسط مجری خودی شوکه شده بود٬ مکالمه را با سرخوردگی پایان داد.
منبع: (وبلاگ افق بینا)
اگر اينها يك جوغيرت و حميت اسلامي و عربي داشتند، حاضر به يك چنين معامله كثيف سياسي وخودفروشي و وطن فروشي نمي شدند.
آيا اين حركات براي جهان اسلام شرم آور نيست ؟ و تماشاچي شدن گناه و جرم نمي باشد؟ آيا از مسلمانان كسي نيست تا بپاخيزد و اينهمه ننگ و عار را تحمل نكند؟
راستي ما بايد بنشينيم تا سران كشورهاي اسلامي احساسات يك ميليارد مسلمان راناديده بگيرند و صحه بر آنهمه فجايع صهيونيستها بگذارند، و دوباره مصر و امثال آن رابه صحنه بياورند؟
مطالبي كه بالا خوانديد، پیام مقام معظم رهبري نيست.
پيام رياست جمهوري، رئيسن مجلس و ... نيست.
حتي بيانيهي دست جمعي علماي قم و ... هم نيست.
اين پيام قطعنامه است. بيش از بيست سال ازش ميگذرد. سران عرب نه تنها هيچ تفاوتي نكردند بلكه پيمان دوستي بيشتري با اسرائيل بستهاند و حضرت روح الله بود كه ميديد اينها را.
با کمی تامل و توجه به صحبت های زیر، لازم است جوالدوزی به غیرت برخی بی غیرتانِ مدعی صلح با اسرائیل بزنیم.
بنیامین نتانیاهو چهارشنبه 12 خرداد در تالار کنفرانس دفتر نخست وزیری اسرائیل، در مورد جنایت خونین دریایی گفت:
«سربازان دلاور ارتش اسرائیل همچنان به حفظ جان شهروندان و دفاع از مرزهای کشور ادامه خواهند داد. اسرائیل همچنان قاطعانه در برابر ترور خواهد ایستاد و با آن مقابله خواهد کرد و هم زمان به تلاش برای پیشبرد صلح با فلسطینیان ادامه خواهد داد».
نخست وزیر گفت: «از هلاکت برخی افراد متاسفیم، ولی به سربازان خود افتخار می کنیم و بابت دفاع از خویش از کسی پوزش نمی طلبیم. اسرائیل نیز همانند هر کشور دیگری حق دارد از موجودیت خویش و امنیت شهروندانش دفاع کند».
دوست عزيزم محمد مهدوي اشرف نويسندهي وبلاگ غمخاك بنده را دعوت كردند در جنبش وبلاگي راجع به امام خميني رحمةالله به مناسبت سالگرد ارتحال ايشان، مطلبي بنويسم. (با كلمهي بازي وبلاگي مخالفم چون اين حركت را مقدس و كاملا جدي ميدانم و نميخواهم لفظ بازي بر وقت و تلاشي كه براي نگاشتن ميگذارم بار شود.) به همين جهت و در راستاي موضوع وبلاگ مطلب زير تقديم ميگردد:
حضرت آيتالله العظمي سيد روحالله موسوي خميني را به نوعي تمام مردمان دنيا اگر نشناسند، به قول حضرت امام خامنهاي هر كه انقلاب را بشناسد و نام آن را شنيده باشد، لاجرم نام امام را نيز شنيده است.
امام علاوه بر اينكه فقيه مسلم و مجتهد اعلم بودند يك سري صفات و مشيهايي داشتند كه ايشان را متمايز از ديگر علماي اسلام ميكرد. اين خصايص را ميتوان در روح مبارزه با استعمار و مقابله با تحجر در امام جمع كرد. يعني اينكه حضرت روحالله توانسته بود با الگوبرداري از رسول خدا كه اسوهي حسنه هستند، به گفتهي قرآن اشداء عليالكفار و رحماء بينهم باشند.
برخلاف بسياري ديگر كه اين چهار عامل (خودي، دشمن، رحمانيت و شدت) را نتوانسته بودند در مشيشان كنترل كنند، برخي رحماء علي الكفار و اشداء بينهم بودند، يا با جفتشان رحيم بودند يا با جفتشان شديد بودند. ولي حضرت اينگونه نبودند. اين خصلتِ بسيار مهم در امام در جاي ديگري از قرآن نيز آمده، خصوصيت "حديد"كه «فيه بأس شديد و منافع للناس» است.
امام خميني شكلگيري رژيم صهيونيستي را از ابتداي فعاليت سياسي خويش كراراً گوشزد ميفرمود و خطر آن را به اطلاع ملت ايران و علماي جهان اسلام ميرساند. در ايام اوج فعاليتهاي سياسيِ امام در قبل از انقلاب نيز، اين مقابله به حدي بود كه از طرف ساواك به امام گوشزد شده بود كه در سخنراني خود دربارهي هر چه ميخواهي بگو لكن از شاه، از در خطر بودن اسلام و از اسرائيل كلامي به ميان نياور. امام نيز در ميان سخنراني 13 خرداد 42 خود اينگونه اعلام داشت كه: «گفتهاند شما سه چيز را کار نداشته باشيد، ديگر هر چه ميخواهيد بگوييد، يکي شاه را کار نداشته باشيد، يکي هم اسرائيل را کار نداشته باشيد، يکي هم نگوييد دين در خطر است. ... خوب اگر اين سه تا امر را ما کنار بگذاريم، ديگر چه بگوييم؟! ما هر چه گرفتاري داريم ازاين سه تاست.»
بدينگونه بود كه امام، اسرائيل را مورد حملهي خود در سخنان قرار داده بود و به شدت سياست همگراي رژيم سلطنتي ايران با اسرائيل را مورد انتقاد قرار ميداد. امام در همان سخنراني به شاه گوشزد كرد كه «والله، اسرائيل بهدرد تو نميخورد، قرآن به درد تو ميخورد.».
با يك جستجوي ساده در صحيفهي نور حضرت امام ميتوان مواضع ايشان را نسبت به اسرائيل، صهيونيسم، استعمار جهاني، فلسطين و مقاومت اسلامي، در قبل از انقلاب مطالعه كرد.
روشنگري حضرت روحالله در مورد ماهيت اسرائيل، با پيروزي انقلاب وارد مرحلهي عملي ميشود. و علاوه بر قطع رابطه با اسرائيل، دستور قطع رابطه با مصر (حامي عربي اسرائيل) را نيز صادر ميكنند. نامگذاري روز قدس و اعزام لشگر 27 محمدرسولالله به لبنان براي كمك به آن نيز فازهاي بعدي مبارزهي حضرت امام محسوب ميگردد. اين مبارزه از آغاز فعاليت تا زمان فوت امام داراي روند صعودي بوده و هيچگاه به افول نكشيد. حضرت روحالله در قطعيترين موضع خود نيز با سرطاني خواندن اين غدهي جهاني، حكم بر محو كردن آن از نقشههاي جهاني دادند.
نكتهي جالب در اين ميان، اطرافيان و مدعيان نزديكي به ايشان بود. آنهايي كه آن زمان جرئت حرف زدن نداشتند. ولي بعد از ارتحال ملكوتي آن حضرت، قلمها و زبانهايشان كمكم راه افتاد و سعي بر عقبنشيني از مواضع ايشان داشتند.
اين خط سير با شيب منفي از جايي شروع شد كه ديدند نه در حد محكوم كردن ميتوانند مثل امام باشند، نه مهمتر از آن يعني در عمل!
جناح به اصطلاح خط امامي، در برحهاي از تاريخِ بعد از امام، نه تنها افكار ايشان را كنار زدند و حتي با كساني كه عليه امام حرفي ميزدند برخورد نكردند و سكوت كردند، بلكه در روزنامهها و سخنانشان مدعي اين شدند كه افكار امام را بايد به موزهها سپرد و عامل دو دهه عقت ماندگي ايران، افكار امام است! و... . و در تمامي اين مراحل، موسسهي تنظيم و نشر آثار امام خميني، بهتر از سكوت را اختيار نكرد.
اين جريان، افكار خود را تا بدانجا پيشبرد كه در ايام تبليغات انتخاباتيِ رياستجمهوري دهم، ميرحسين موسوي كه با عنوان "نخستوزير امام" وارد صحنهي انتخابات شده بود در مناظرهي تلويزيوني با دكتر محمود احمدينژاد گفت: «ما موقعی میتوانیم از برادران لبنانیمان حمایت کنیم که خودمان در داخل قوی باشیم. موقعی میتوانیم از آرمانهای فلسطین دفاع کنیم که خودمان قوی باشیم». اين روند همچنان ادامه داشت تا در اوج ايام فتنهگرياين جريان در روز قدس سال 88، شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران» سرداده شد و براي اين شعار نيز سران فتنه، تفسير و توجيههاي فراواني بافتند و همچنان موسسهي تحريف و هدم آثار امام سكوت اختيار كرد.
اين روزها كه با ايام ارتحال حضرت امام، همزمان شده است، و اسرائيل نيز در حركتي وحشيانه، ناوگان امدادرساني آزادي غزه را مورد حمله قرارداده .مناسب به نظر ميرسد كه بتوان با آن، جريان اهل تسامح و تساهلِ مدعي خط امام را دوباره سنجيد.
وقتي اسرائيل براي توجيه جنايتش FAQ ارائه ميكند.
وزارت امورخارجهي اسرائيل در پي فشارهاي زياد افكار عمومي در مطالبي سعي كرده است در قالب پرسش و پاسخهايي (FAQ) با توجيه عملكرد خود از اين فشارها بكاهد. لكن با توجيهات بيدليل و مسخره، بيشتر آبروي نداشتهي خود را زير سوال برد.
به يكي از نمونه سوالها و پاسخ مسخرهي آن در زير توجه كنيد:
چرا اسرائیل کشتی ها را در آب های بین المللی هدف قرار داد!
از لحظه ای که معلوم می شود یک کاروان (از) کشتی ها(ي)، سازمان دهی شده توسط گروه های اسلامی بنیاد گرا، با کمک نهادهای ضد اسرائیلی قصد تعرض دارند و می خواهد به حق حاکمیت و سیادت این کشور آسیب برسانند، آن ها در واقع همانند یک رزمناو دشمن عمل می کنند و اسرائیل از نظر قوانین بین المللی حق دارد برای پیشگیری از تعرض، به اقدامات لازم دست بزند. در کشتی "مرمره" انواع سلاح های سرد از قبیل چاقو، قمه، گرزن، ساطور و لوله های فلزی به دست آمد.
حال چند سوال از اين توجيهگران بيمنطق:
1-از كجا معلوم شد كه ناوگان آزادي، قصد تعرض به اسرائيل را دارد؟
2-اگر اين ناوگان قصد تعرض به اسرائيل را داشت چرا با خود سلاحهاي گرم و نوين حمل نميكرد؟ چرا اين ناوگان براي چنين قصدي با خود نيروي نظامي و مجهز ارسال نكرد؟
3-سيادت؟ آن هم براي اسرائيل؟
4-آيا سلاح های سرد از قبیل چاقو، قمه، گرزن، ساطور و لوله های فلزی، ميتواند در زمرهي سلاحهايي قرار گيرد كه بتواند حاكميت اسرائيل را لطمهدار كند و حتي با وسايل نامبرده در دوران جنگ جهاني اول نيز نميتوانست در زمرهي تجهيزات نظامي قرار گيرد چه برسد به اينكه بخواهد با آن مقابل رژيم تا دندان مسلح صهيونيستي بايستد.
5-اسرائيل طبق كدام قانون بينالمللي حق دارد به كشتي حامل مواد غذايي و دارويي در آبهاي بينالمللي حمله كند؟
6-اين استدلال كه -اگر كشتيِ حامل مواد غذايي و دارويي براي جنگزدگان تحت محاصره ارسال شود و در آبهاي بينالمللي در حال حركت باشد، از سوي اسرائيل يك رزمناو شناخته ميشود و حق حمله به آن را دارد- به اندازهي جملهي معروف عروس آذربايجان (زهرا رهنورد) مسخره است كه در مورد علل تقلب در انتخابات گفت: «آذربايجان و ترک زبان ها هيچ وقت فرزند خودشان را نمي گذارند که به کس ديگري راي بدهند.خود من لر هستم و موسوي هم بارها گفته من داماد لرستان هستم. بنابراين اهالي لرستان موسوي را نمي گذارند به آقاي احمدي نژاد راي بدهند. اين دو تا ملاک است و باقي موارد هم شبيه همين است»
6-اين وزارتخانه همچنين مدعي است اين اقدام ناوگان آزادي غزه باعث شده كه چند سربازش مصدوم شدهاند و همچنين اين درگيري باعث نيمهكاره ماندن سفر نتانياهو به كانادا و امريكا شده است. (اين يهوديان صهيونيست حتما تا آخرين شيكل پول هواپيماي برگشت و خسارات سفر نيمهكاره را از اين ناوگان خواهند گرفت.)
«حمله ی سرنشینان کشتی نظامی ترکیه به شهروندان اسرائیلی»
اگر از واقع ماجرا خبردار نباشی و خبر منتشر شده در تارنمای وزارت امور خارجه اسرائیل را در مورد حمله به ناوگان امدادرسانی غزه بخوانی، جملهی بالا در ذهنت متبادر خواهد شد. و اگر از ماهيت ماجرا خبر داشته باشی، از دروغ شاخدار این یهودیان صهیونیست سخت عصبانی میشوی و دلت به حال ساده لوحی اعراب خواهان صلح میسوزد.
به جملات واقعی زیر که در مطلبی از این سایت آمده توجه کنید:
*سرنشیان یک کشتی دیگر به نام "مرمره" متعلق به یک سازمان اسلامگرای ترک که در زیر پوشش نهاد کمک رسانی انسانی به مساجد و مراکز اسلامی، عملا به حمایت از سازمان های ترور و از جمله حماس دست می زند، شدیدا با سربازان اسرائیلی درگیر شدند
*و آن ها را با قمه و ساطور و چاقو و میله های آهنین مورد حمله قرار دادند.
*در جریان این رویاروئی صدای شلیک چند گلوله نیز شنیده شد که هنوز معلوم نیست آیا سرنشینان کشتی مجهز به سلاح گرم بودند
*شماری از سرنشینان کشتی کوچک "مرمره" (که در واقع یک قایق بسیار بزرگ است)، با کمک سلاح های سرد کوشیدند از تسلط سربازان اسرائیلی بر عرشه کشتی جلوگیری کنند و آنان را به قتل برسانند.
*پس از آن که تلاش سربازان برای عقب راندن مهاجمان با وسائل ضد شورش سودمند نیافتاد، و سربازان جان خود را در خطر جدی می دیدند، به دفاع از خویش پرداختند و به سوی مهاجمان آتش گشودند.
*آنانی که این کاروان کشتی های کوچک را به راه انداختند، در واقع وابستگان به ترور بودند که قصد رویاروئی با اسرائیل را داشتند.
*سازمان دهندگان این کاروان تبلیغاتی اگر در هدف خود موفق می شدند، موجب تقویت حماس و افزایش قتل و خونریزی و شدت گرفتن عملیات تروریستی می شدند.
*در نوار غزه هیچ گونه کمبود مواد غذانی و دارو وجود ندارد. با این همه، اسرائیل حاضر بود کمک های ارسالی را پس از بازرسی لازم به غزه منتقل سازد.
*سرنشینان کشتی "مرمره" که همه ترک بودند، با اسلحه سرد (و احتمالا گرم) به سربازان اسرائیلی حمله بردند و قصد کشتن آن ها را داشتند و سربازان ناچار شدند از خود دفاع کنند.(!!!!)
منتظر باشیم که همین روزها نوصهیونیستهای وطنی در کلمه و بالاترین خبر بزنند که: «بیچاره شهروندان اسرائیلی که فقط به خاطر اینکه توسط چوب و میله آهنی مضروب نشوند از خود دفاع کردند و فقط 20 نظامی ترکیهای را کشتند! و بقیه را زخمی و اسیر کردند!.»
از پانزده اسفند تا چهارده اردیبهشت دو ماهی می گذرد... می بینم که کسی که هفته ای دو سه پست حرفه ای و عمیق می گذاشت، حالا دیگر .... !
روزمره شده ای یا فلسطین آزاد شده؟ ....
فعلا جز شرمندگی چیزی ندارم.
قول میدهم با دست پر بیایم! حتماً !!
يك عدّه از كوچهگردهاى لندن
از خانوادههاى توسرىخورده مسكو
از هرزههاى امريكا
كسانى كه روزى چاقوكشى و قدّارهكشى مىكردند
كسانى كه هنرشان اين بود كه ميتوانستند خوب بزنند، خوب بكُشند.
توضیح: این عکس در در روزنامه ها و سایتهای رژیم صهیونیستی منتشر شده است و اخباری مرتبط با آن موجود است که به صراحت گفته اند در تاریخ 25 مارس هیکل سلیمان بر مکان مسجد الاقصی قرار خواهد گرفت و زلزله ای در تاریخ بین 16 تا 24 مارس پیش بینی کرده اند که موجب تخریب مسجد الاقصی خواهد شد. هیکل سلیمان نیز از سالها پیش توسط گروههای تندرو یهودی صهیونیست ساخته شده است و تنها منتظر تخریب مسجد الاقصی هستند تا ان را به مکان مسجدمنتقل نمایند. ماکتهای ساخته شده هیکل در موزه های مختلف در سرزمینهای اشغالی موجود است و در موزه ای در مقابل مسجد الاقصی نیز این ماکت وجود دارد و هیکل اصلی نیز ساخته شده و تنها انتقال آن به مکان مسجد الاقصی باقی مانده است.
به عبارت پشت کامیون توجه کنید: "سنگ بنای معبد سوم " The cornerstone of the third Temple"
یکی از کنیسه هایی که درست در زیر مسجد الاقصی ساخته شده . باور آن سخت است.
*
مسئله فلسطین، برای ما و مردم ما، یك تاكتیك و حتی استراتژی سیاسی نیست بلكه مسئله دل و ایمان است به همین علت، ملت ایران در روز قدس نیز همچون 22 بهمن كه روزی متعلق به سرنوشت خودشان و كشورشان است در سراسر كشور به صحنه می آیند و احساسات حقیقی خود را در دفاع از مظلومان فلسطین بیان میكنند.
بيانات حضرت آيتالله خامنهاي در ديدار با رهبران گروههاي جهادي و مبارز فلسطيني در غالب همایش «همبستگی ملی و اسلامی برای آینده فلسطین»
اين بود بياناتي از رهبر عزيزمان. اما يادم نميرود كه آن شخص** در نطق تلويزيوني 1 خرداد خود در سيماي جمهوري اسلامي ايران با وقاحت تمام گفت: «ما زمانی میتوانیم از برادران لبنانی و فلسطینیمان حمایت كنیم كه خود قوی باشیم.»
*. وقتي اين عكس نگاه ميكنم قند در دلم آب ميشود و كلي قبطه ميخورم.
**. به جاي "آن شخص" نوشته بودم: "آن نامرد". يكي از رفقا! اصرار كرد كه حالا نامرد رو حذف كن. پس من هم حذف كردم.
اين خسارت تمام شدنى نيست!
اينها مسأله نگرانى روانى يهوديان را مطرح كردند و گفتند چون يهوديان در طول قرنهاى متمادى زير فشار بودند، از لحاظ روانى دچار نگرانياند و به امنيّت روانى احتياج دارند. صهيونيستها در مذاكرات با سران كشورهاى غربى و بعدها در گفتگوهاى خود با كشورهاى اسلامى و عربى، مسأله امنيّت روانى را مطرح كردند و گفتند ما به امنيّت روانى احتياج داريم و بايد امنيّت روانى ما تأمين شود. اين امنيّت روانى يعنى چه؟ هيچ معناى مشخّص و هيچ پايانى ندارد. هر اقدامى بخواهد انجام بگيرد، اگر به سودشان نباشد، به بهانه امنيّت روانى، مىتوانند آن را خنثى كنند. بسيارى را در دنيا قانع كردند كه به امنيّت روانى احتياج دارند و بايد امنيّت روانى آنها تأمين شود.
برآوردن نياز اسرائيل در مورد امنيّت روانى، مشكلتر است از چشم پوشيدن از سرزمين. شما وقتى سرزمين را از دست مىدهيد، مىدانيد چه چيزى را از دست داديد؛ اما وقتى مىخواهيد خواسته اسرائيل را در مورد امنيّت روانى برآورده كنيد، نمىدانيد تا كجا بايد تسليم شويد و تا كجا بايد امتياز بدهيد. اين امتياز دهى، پايانى ندارد؛ مرتّب بايد امتياز داد. تجربه اروپا در اين مورد، عبرتآموز است. دولت آلمان صد و پنجاه ميليارد مارك به عنوان خسارت به يهوديان داد؛ اما خسارت يهوديان از آلمان هنوز تمام نشده است؛ باز هم خسارت طلبكارند و بايد به آنها داده شود! آنچه يهوديان با آلمان كردند، كم و بيش با برخى كشورهاى اروپايى ديگر - مثل اتريش، سوئيس، فرانسه، حتّى تا چند سال قبل با واتيكان - نيز انجام دادند. همه بايد خسارت بدهند؛ اين خسارت تمام شدنى نيست!
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار شركتكنندگان در همايش بين المللى رسانههاى جهان اسلام حمايت از انتفاضه فلسطين 11 بهمن 1380
از دیدگاه استراتژیست هایی اسرائیلی، حتی اگر کشورهای همسایه ی اسرائیل با آن رژیم صلح و سازش کند و موجودیت آن را به رسمیت بشناسد، باز هم تعادل استراتژیک میان اسرائیل و کشورهای پیرامون آن برقرار نخواهد شد. مگر زمانی که این تعادل به نفع جامعه ی اسرائیلی تغییر کند. این تعادل چگونه تغییر خواهد کرد؟
پاسخ سرّی اسرائیل چنین است:
1- گسترش اراضی تحت تصرق اسرائیل تا هرکجا که مصالح آن ها اقتضاء کند.
2- افزایش جمعیت یهودیان اراضی اشغالی مورد نظر.
3- افزایش توان نظامی و اتمی اسرائیل.
4- کاهش جمعیت کشورهای اسلامی
5- خلع سلاح مسلمانان و جلوگیری از دستیابی کشورهای مسلمان منطقه به سلاح های استراتژیک به ویژه هسته ای.
6- تبدیل کشورهای اسلامی به بازار مصرف مالاهای غربی و جلوگیری از هرگونه پیشرفت های علمی، صنعتی، فنآوری های تکنولوژیک در میان این کشورها و ...
بر این اساس هر کدام از این موازنه ها به هم خورد، تعادل استراتژیکی میان اسرائیل و کشورهای اسلامی پیرامون آن به ضرر اسرائیل به هم خورده است.
*. متن بالا از صفحه ی 425 کتاب خواندنیِ "استراتژی پیرامونی اسرائیل"، نوشته ی آقای محمدتقی تقی پور، چاپ موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی انتخاب شده است.
**. با کمی دقت مشاهده می کنیم که تک تک موارد بالا، به صورت مو به مو در حال اجراست.
***. لازم است کمی به خود بیاییم!
هدف،اسلام است، استقلال مملكت است، طرد عمال اسرائيل است،اتحاد با كشورهاي اسلامي است. الان تمام اقتصاد مملكت در دست اسرائيل است؛ عمال اسرائيل اقتصاد ايران را قبضه نمودهاند، اكثر كارخانجات در دست آنها داده ميشود، تلويزيون، كارخانه ارج، پپسي كولا.
دو هواپيمائي كه قرار بود حجاج را به مكه ببرند مال اسرائيل بود،بعد دولت عربستان سعودي به اين عمل اعتراض كرد و ناچار شدند از اين عمل خودداري كنند. امروز حتي تخم مرغ از اسرائيل وارد ميكنند، بايد صفها را فشرده كنيد، اينها عمال استعمار هستند، بايد ريشه استعمار را كند.
فلسطین امروز مظهر حیات، عزم، اراده، ایمان، مجاهدت و عزت است و مردم فلسطین نشان داده اند كه از لحاظ بنیه معنوی به مراتب از غاصبان صهیونیست، قوی ترند به همین دلیل ارتش اسرائیل با وجود برتری نظامی نتوانست بر ایمان و اراده آنان غلبه كند و شكست خورد.
من به آینده فلسطین بسیار خوش بین هستم و معتقدم اسرائیل در سراشیبی تند افول و زوال حركت می كند و انشاءالله نابودی آن حتمی خواهد بود.
تردیدی نیست كه پایان این مسیر، نجات فلسطین از چنگال صهیونیستها و بازگشت آن به دامن فلسطینی ها و زوال رژیم صهیونیستی است.
ما براساس عقیده خود از فلسطین دفاع می كنیم و پای آن ایستاده ایم و اعتقاد قلبی داریم كه خداوند متعال از اهل ایمان دفاع می كند.
بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با دكتر رمضان عبدالله شلح دبيركل جهاد اسلامي فلسطين 88/11/18
در راستاي اطاعت از امر فرماندهيکل قوا و به عنوان يک افسر در ميدان جنگ نرم1 و همچنين پيرو سلسله مطالب "نقد و معرفي رسانههاي صهيونيستي" امروز ميخواهم به بررسي يکي ديگر از مراکز صهيونيستي بپردازم.
Middle East Media Research Institute به معناي "موسسهي تحقيقات رسانه اي خاورميانه" که در اصطلاح رسانهاي بهصورت نام مخفف MEMRI از آن ياد ميشود که در عربي و فارسي ممري و ميمري تلفظ ميشود.
اين موسسه به عنوان مرکزي براي ترجمه رسانههاي عمومي خاورميانه، به زبانهاي غربي و... در فوريه 1998 توسط يک يهودي صهيونيست به نام ايگال کارمون Yigal Carmon، در واشنگتن بنيانگذاري شد. اين مرکز در سايت اينترنتياش کارويژهي خود را اينگونه تعريف ميکند: «با بهرهبرداري از ترجمهي مطالب رسانههاي عمومي عربي، فارسي و ترکي و اردو، و تحليلهاي اصيل گرايشهاي سياسي، عقيدتي، روشنفکرانه، اجتماعي، فرهنگي و مذهبي منطقه، پلي ميان غرب و خاورميانه ايجاد ميکند».
از اينرو، در ادامه خود را اينگونه معرفي ميکند: « اين سازمان، مستقل، غيرجانبدارانه و با اهدافي غيرانتفاعي است. که ستاد اصلياش در واشنگتن واقع شده و شعبههايي در لندن، رم، بيت المقدس، بغداد، شانگهاي و توکيو دارد و ترجمههائي به زبانهاي انگليسي، آلماني، اسپانيولي، فرانسه، عبري، ايتاليائي، روسي، لهستاني، چيني و ژاپني ارائه ميدهد.»3 اين خدمات به صورتي منظم و پيوسته، به صورت رايگان، در اختيار رسانههاي عمومي، بنيادها و مسئولان سياسي غربي، خصوصاً اعضاي کنگره ايالات متحد قرار ميگيرد.
يکي از مهمترين ارکان موسسهي ممري، مرکزي به عنوان MemriTV ميباشد4 که وظيفهي رصد شبکههاي تلويزيوني عربي و فارسي را به عهده دارد. اين بنياد به طور منظم و بادقت فراوان برنامههايي را از اين تلويزيونها انتخاب ميکند و با ترجمه به صورت زيرنويس و همچنين گزيدهي پيامهاي کوتاه، آنان را بهطور رايگان در اختيار شبکههاي غربي قرار ميدهد.
در سايت اين مركز علاوه بر MemriTV ميتوان بخشهايي از قبيل جهاد و تروريسم و رصد تهديدها،بخش ايران، بخش پاكستان، بخش اقتصادي، بخش تركي و بخش فرهنگي خاورميانه را مشاهده كرد.
در تعريفي وسيعتر، بهتر است بگويم که موسسه ممري در خدمت راهبرد اسرائيل جهت به زير سئوال بردن روابط ميان کشورهاي اسلامي خاورميانه و غرب فعاليت ميکند و اين ادعا را ميتوان در گزينش مطالب و تصاويري که ممري از ميان صدها شبکهي تلويزيوني انجام ميدهد مشاهده کرد. اين گزينش به صورتي است که كاربراني كه هيچ تصور خاصي از كشورهاي اسلامي و عربي ندارند، با مشاهدهي تصاوير و مطالب و فيلمهاي انتخاب شدهي اين مركز چيزي جز خشونت، تروريسم، استبداد از اين منطقه تصوري نميتوانند داشته باشند.
شانتاژ
رسانهاي اين مركز و پخش تصاوير گزينشي در وبگاه موسسهي تحقيقات رسانهاي
خاورميانه باعث شده است تا برخي كشورهاي اروپايي و همچنين ايالات متحده به
تحريم اين شبكهها روي آورده و اجازهي عدم پخش آنها را صادر كند كه به
عنوان مثال ميتوان به شبكهي سحر، العالم، المنار، الاقصي و... اشاره كرد.5
ابراهيم
هوپر مسئول شوراي روابط اسلامي- امريكايي در مورد بنياد ممري نيز معتقد
است كه: ممري بدترين اخبار ممكن را از جهان اسلام در اختيار رسانهها قرار
ميدهد و در جهت نشر آنها به صورت گسترده تلاش ميكند. 6
ارتباط
اين موسسه با رژيم صهيونيستي و همچنين همراستايي اهداف اين موسسه با
صهيونيسم جهاني به وضوح آشكار است. و اين روند در ساختار تشكيلاتي MEMRI
قابل مشاهده است.
ايگال كارمن، رئيس موسسه تحقيقات رسانهاي خاورميانه نيز كه خود سرهنگ بازنشسته سازمان اطلاعات وزارت دفاع رژيم صهيونيستي (IDF)ميباشد.(از سالهاي 1968الي1988) همچنين وي در دورههاي نخست وزيري اسحاق شمير و اسحاق رابين، مقام مشاور امور امنيتي و ضدجاسوسي را به عهده داشت او نمایندهي ،مذاکرات به اصطلاح صلح اسرائیل با سوریه در مادرید و واشنگتن بود (1991-92) كارمن به زبانهاي عربي، عبري و انگليسي كاملا مسلط است. وي اين موسسه رابه همكاري 5 فرد صهيونيست ديگر راهاندازي كرد كه 2نفر از آنان نيز عضو سرويسهاي جاسوسي اين رژيم بودند. علاوه بر شوراي مركزي و موسسين اين مركز، شمار بسیاری از کارکنان MEMRI نيز از متخصصان سابق وزارت اطلاعات اسرائیل هستند.
علاوه بر ساختار تشكيلاتي صهيونيستيِ اين مركز، از مشي فعاليت اين موسسه نيز اين رابطه آشكار است به طوري كه اگر در رسانههاي جهان اسلام نسبت به اسرائيل انتقاد و يا حملاتي انجام گيرد، اين موسسه آنها را حمل بر يهود ستيزي كرده و با ارائهي تصويري خشن، به دفاع از عملكرد يهود و صهيونيسم ميپردازد.
چندي پيش نيز معاون خارجي وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي با اعلام ليست 60 موسسه و شركت خارجي از فعاليت آنها در راستاي استراتژي تهاجم و براندازي نرم عليه جمهوري اسلامي ايران پرده برداشت كه موسسهي تحقيقات رسانه اي خاورميانه MEMRI نيز در رديف 49 اين موسسات جاي دارد.7
2- موسسهي تحقيقات رسانه اي خاورميانه
3- http://www.memri.org/content/en/about.htm
5- http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=164732
6- برايان ويتاكر سردبير سابق نشريه Middle Eaet به نقل از ابراهيم هوپر روزنامهي گاردين 12 آگوست 2002 مقالهي "ممري گزينشي"
7- اسامي 60 موسسه خارجي فعال در اغتشاشات اخير ايران
پي نوشت:
من با اين پايگاه توسط دوست و برادر عزيزم محمد مهدوي اشرف آشنا شدم.
آقای مسیرحسین موسوی در بیانیه ی nاُم خود فرموده اند که:
«برای مراسم عاشورای حسینی علیرغم درخواستهای فراوان، نه جناب حجت الاسلام و المسلمین کروبی اطلاعیه دادند و نه حجت الاسلام و المسلمین خاتمی اطلاعیه صادر کردند و نه بنده و دوستانم. با این وصف یک بار دیگر مردمی خداجوی به صحنه آمدند و نشان دادند که شبکه های وسیع اجتماعی و مدنی که در طول انتخابات و بعد از آن به صورت خود جوش شکل گرفته است»1
لازم است برای اولین بار حرف های میرحسین را تایید کنم و بگویم که بله! این بار نه شما، نه کروبی و نه خاتمی برای وحشی گری عده ای اوباش اطلاعیه صادر نکردید و دعوتشان ننمودید؛ بلکه این بار سایت وزارت امورخارجه اسرائیل بود که در مطالب پی در پی، دست به این کار زد:
آقای میرحسین در بیانیه اخیر خود گفته است که "ما نه آمریکایی هستیم و نه انگلیسی . تا حال نه کارت تبریکی برای روسای کشورهای بزرگ فرستاده ایم و نه امید یاری آنها را داریم"
بله، آقای میرحسین موسوی این بار هم درست گفت، ایشان و یارانشان (خاتمی و کروبی) نه انگلیسی اند و نه امریکایی. بلکه ایرانی اند. مسعود رجوی2 هم ایرانی بود، محمدعلی فروغی3 و سید حسن بنی صدر4 هم ایرانی بودند. میرزا آقاخان نوری5، حاج ابراهیم خان کلانتر6 و سید حسن تقی زاده7 نیز ایرانی بودند و وابستگیشان را به غرب رد می کردند.
شما اگرچه نه انگلیسی هستید و نه امریکایی و نه اسرائیلی، ولی خوب خوراکی برای آنها درست میکنید:
لازم است آقای موسوی سری به رسانه های فارسی زبان بیگانه بزند تا ببیند یهودیان صهیونیستی که حتی اعتقاد به پیامبران یهود ندارند و همان بنی اسرائیلی هستند که پیامبران خودشان را می کشتند، در اینجا چگونه برای تحریک و تشویش اذهان عمومی ندای هیهات من الذلة سر میدهند!
آقای موسوی و اعوان و انصارشان نیز بدانند که باید در عمل از صهیونیست ها اعلام برائت کنند، نه در بیانیه! تا ابدالدهر نیز اگر در خانه بمانید و بیانیه صادر کنید، صهیونیست ها بیانیه ی شما را در صدر اخبار منتشر می کنند!
1- http://www.rahesabz.net/story/6872/
2- مسعود رجوی: رهبر سازمان مجاهدین خلق.
3- محمدعلی فروغی: اولین نخست وزیر رضا شاه و اولین نخست وزیر محمدرضا شاه!!!، یهودی الاصل و فراماسون، از بنيانگذاران لژ فراماسونری "بيداري" در ایران، وی سه بار رييس ديوان عالي كشور، سه نوبت نخست وزير، سه نوبت وزير جنگ، سه دوره وزير ماليه، سه دوره وزير خارجه و يك بار وزير عدليه، سه دوره نماینده مجلس شورای ملی و یک دوره رئیس مجلس بود!!
4- سید ابوالحسن بنی صدر: فرزند آیت الله نصرالله بنی صدر، و نخستین رئیس جمهور ایران!
5- میرزا آقاخان نوری: عامل قتل امیرکبیر و مشهور به اعتماد الدوله، دومین صدر اعظم ناصرالدین شاه قاجار و عاقد قرارداد ننگین پاریس میان انگلستان و ایران
6- حاج ابراهیم خان کلانتر: یهودی و صدراعظم در دوران 3 پادشاه قاجار، وی نیز به اعتمادالدوله معروف بود.
7- سید حسن تقی زاده:دومين استاد اعظم فراماسونری لژ "گراندلژ مستقل ايران"، از بنيانگذاران لژ های آلمانی در ايران و رئیس مجلس سنای ایران، رئیس حزب دموکرات ایران.
صهیونیست های موثر را خوب بشناسیم:
نام: مِنَشِه امير (menashe amir) (מנשה אמיר)
نام اصلي(سابق): منوچهر ساچمهچي
سردبير بخش فارسي وب سايت وزارت امورخارجه رژيم صهيونيستي1 (از 1386 تابه حال)
رئيس بخش فارسي راديو اسرائيل2 (از 1987 تا 2004)
رئیس بخش فارسی سايت بنياد يدوشم (بنياد يادبود هولوکاست)3
روزنامه نگار، برنامه ساز و تحليل گر مسائل سياسي ایران در راديو اسرائيل
متولد تهران و ساکن اورشليم
مِنَشه در سال 1319 شمسی در خانواده ای یهودی در تهران متولد شد. خاندان وی از یهودیان همدان بودند و پدربزرگش از راه ساچمه سازی ارتزاق میکرد.
پدر وی "یعقوب ساچمه چی" نیز در همدان متولد شده و بعدا به تهران آمد و در اطراف چهارراه سیروس ساکن شد. وی ابتدا به استخدام ژاندارمری در آمد و سپس افسر ارتش ایران در رژیم پهلوی شد. پدر منشه در ایام بازنشستگی به یعقوب نزول خوار معروف شده بود.
منشه در دوران دبیرستان (17 سالگی) با توجه به تسلطی که به زبان فرانسه داشت به استخدام روزنامه کیهان به سردبیری مصطفی مصباح زاده در آمد و به ترجمه ي تلکس هاي خبري فرانسه زبان مشغول شد.
منشه با توجه به ارتباط های وسیعی که با سفارت اسرائیل در ایران داشت، در دهه 40 به اسرائیل مهاجرت کرد و فعالیت خود را در رادیو اسرائیل آغاز نمود.
وی 7 سال پس از مهاجرت به اسرائیل، نام و نام خانوادگی خود را پس از تولد اولین فرزندش (عموی روعی) از "منوچهر ساچمه چی" به "منشه امیر" تغییر داد. علت این تغییر نام از فارسی به یهودی به گفته خودش، سخت نوشته شدن نام قبلی به عبری و همچنین تلفظ آن توسط دیگران بوده است.4
این یهودی صهیونیست سالهای سال است در عصرهای شنبه، در استوديوي شماره چهار راديو اسرائيل در نزديکي ميدان صهيون اورشليم در قالب تفسیرهای سیاسی هفته به سخن پراکنی علیه حکومت ایران میپردازد.
منشه امیر از سال 86 به غیر از سردبیری بخش فارسی سایت وزارت امور خارجه اسرائیل، در ستونی به نام "سخن دوست"5در این تارنما دیدگاه های شخصی خود را منتشر می کند. به جرأت میتوان منشه امیر را موثرترین شخص در جریان سازی علیه ایران در رسانه های بیگانه دانست.
منابع:
3- http://www1.yadvashem.org/parsi_web/yv.html
این مطلب ما حسابی رفته رو اعصاب رسانه های بیگانه مثل:سایت تلویزیون واشنگتن که در پستی با عنوان "وقتی یک بلاگر اصولگرا بخش فارسی سایت وزارت خارجه اسرائیل را متهم می کند" نوشته:
نویسنده وبلاگ «صهیونیسم و جهان اسلام»، در پستی تحلیلی پیرامون اینکه «چرا سایت وزارت امورخارجه اسرائیل بخش فارسی دارد؟»، اسرائیل را متهم به فعالیت برای براندازی نظام جمهوری اسلامی کرده و می نویسد:
وزارت امورخارجه رژیم صهیونیستی یکی از مهمترین و اساسی ترین وزارتخانه های این رژیم غاصب محسوب می گردد. این وزارتخانه دارای پایگاه اینترنتی است که در راستای اهداف و سیاست های این رژیم فعالیت می کند.
این سایت به چهار زبان عبری1، انگلیسی2، عربی3 و فارسی4 فعال است.
انگلیسی بودن و عبری بودن سایت، دلایل خاص خود را دارد؛ زیرا سایت برای وزارت امورخارجه اسرائیل است و زبان انگلیسی زبانی بین المللی و زبان عبری نیز زبان رسمی صهیونیست هاست. حتی عربی بودن سایت را نیز میتوان توجیه کرد: درصدی از یهودیان ساکن در اراضی اشغالی، عرب هستند و حتی در پارلمان اسرائیل نیز میتوانند کرسی داشته باشند5. لکن فارسی بودن این سایت به راحتی قابل توجیه نیست. بخش فارسی این سایت در 18 تير 1386 تاسیس شد.
اگر برخی پاسخ دهند علت آن است که درصدی از ساکنین اراضی اشغالی را ایرانیان تشکیل میدهند (135.000 نفر)،6 باید پاسخ داد که درصد بسیار بیشتری از صهیونیست های ساکن اسرائیل از کشورهای روسیه (20 درصد)و بلوک شرق اروپا مهاجرت کرده و حتی زبان عبری نمیدانند7 ولی برای آنها به زبان روسی یا مجاری و... سایتی راه اندازی نشده است. ضمنا اگر سایت فارسی برای ایرانیان ساکن اسرائیل است، چرا مطالبی درخور آنها منتشر نمی کند؟ و این سایت فقط سعی در تشویش اذهان عموم مردم ایران را دارد؟
حتی اگر دوباره توجیه گردد که علت آن است که بیشترین جمعیت یهودی در خاورمیانه پس از اسرائیل در ایران (حدودا 14 تا 20 هزار نفر) هستند8 نیز باید گفته شود که هیچ یک از مطالب موجود در این تارنما به این افراد برنمی گردد و یهودیان ساکن ایران را مورد خطاب قرار نمی دهد، بلکه روی سخنانشان با ایرانیان مسلمان است.
تزیپی لیونی معاون نخست وزیر و وزیر خارجه وقت اسرائیل در زمان گشایش بخش فارسی این سایت ،خود با ارسال پیامی فلسفه ی تاسیس این بخش را اعلام میکند و شک و شبهات توجیه ها را برطرف مینماید . با توجه به اهمیت ماجرا لازم است تمام این پیام در اینجا ذکر شود:
"وزارت امور خارجه اسرائیل امروز راه تازهای را برای گفت و گو با ملت ایران می گشاید. ما همیشه حساب ملت صلحدوست و آرامشطلب ایران را از حساب رژیمی که با گفتارها و کردارهای خویش موجب انزوای ایران می گردد و آن را به عامل تهدید کننده صلح جهانی مبدل می سازد جدا دانسته ایم.
مناسبات بین ملت ایران، دارندۀ یکی از باستانیترین فرهنگهای جهان، با ملت اسرائیل که یکتاپرستی و کتاب کتابها (تورات) را به جهانیان عرضه کرد، از ۲٧٠٠ سال پیش و هنگامی آغاز شد که نخستین گروه از یهودیان در فلات قارۀ ایران مستقر گردیدند و امروز یکی از باستانیترین بخش از ساکنان ایران را تشکیل می دهند.
ملت اسرائیل همیشه یاد کورش بزرگ را گرامی می دارد که نه تنها یهودیان را از اسارت بابل رهائی بخشید، که به آنان امکان داد به زادگاه و میهن خویش بازگردند و به آنان یاری مادی رساند تا بیتالمقدس یهود را از نو بنا کنند همان مکانی که کانون معنویت یهود و نماد کشور نوپای اسرائیل است.
روابط اسرائیل و ایران تا پیش از تغییر رژیم به اوج شکوفائی رسید و مناسباتی به سود دو ملت بود و صلح منطقه را توان می بخشید. در دهههای شصت و هفتاد قرنی که پشت سر گذاشتیم، ایران و اسرائیل از مجموعه روابط سازنده و پرباری در همه زمینههای اقتصادی، علمی و سیاسی، و از جمله کارآموزی و همکاری در امور پزشکی، کشاورزی و غیره برخوردار بودند.
شوربختانه، تندرویهای رژیم کنونی، اظهارات سران آن در انکار هولوکاست و تهدیدهای علنی علیه اسرائیل و دیگر کشورهای جهان، دو ملت ایران و اسرائیل را از یکدیگر دور ساخته است.
اسرائیل برای پیشبرد صلح با همسایگان عرب، به تلاشی صادقانه ادامه می دهد و برای رفع درگیری با فلسطینیان صمیمانه می کوشد. امید و آرمان ملت اسرائیل دستیابی به همزیستی با همۀ مردمان منطقه است.
برپائی سامانۀ فارسی وزارت امور خارجه اسرائیل نشان از اهمیتی دارد که اسرائیل برای تحکیم تفاهم و تقویت دوستی با ملت ایران قائل است — تا دو ملت یکدیگر را بیشتر بشناسند و به امید روزی باشند که روابط صلح و دوستی و همکاری بین دو ملت دوباره برقرار شود."9
نکته ی قابل اشاره دیگری که در لحظه ی اول خود را مینمایاند، آدرس دامین این تارنما است. کلمه ی Hamdami !!! همدمی در لغتنامه ی دهخدا اینگونه معنی شده است: هم دمی. همدم شدن. یار بودن. دوستی. مهربانی. هم نفسی. همنشینی. مصاحبت
پر واضح است که انتخاب اینگونه اسامی در راستای همان گفته هایی است که در پیام خانم لیونی آمده و یا سابقا از زبان همین صهیوینست ها شنیده بودیم که : اسرائیل با مردم ایران دوست است و یهودیان و ایرانیان از دیرهنگام رفاقت و دوستی داشته و دارند و مردم اسرائیل با مردم ایران صمیمی و... هستند و سخنانی از این دست10 11. و گاهی اوقات به برخی موارد همچون وجود خیابان هایی به نام های"کوروش" و "ایران" در اسرائیل اشاره میگردد12 و ذکر میشود که این حکومت ایران است که نمیخواهد میان دو کشور صلح باشد وگرنه ما پیشقدم هستیم!!!
باید توجه داشت که در حال حاضر دشمنی این رژیم نه تنها با حکومت ایران بلکه با مردم ایران نیز آشکار گشته است. مگر اسرائیل قبل از انقلاب که حکومت ایران، اسلامی نبود و کشور در دست اجیران این رژیم بود، کم به این ملت ظلم کرد13 که حال دشمنی خود را به حساب حکومت ایران میداند و اظهار دوستی با ملت ایران می کند؟
لازم به ذکر است که وجود چنین پایگاه اینترنتی به زبان فارسی یکی از مهمترین دلایل نقش اسرائیل در تشویش اذهان عمومی مردم ایران است و گواهی است بر فعالیت این رژیم نامشروع ، در راستای براندازی و مبارزه با جمهوری اسلامی ایران و ایجاد فتنه در میهن اسلامیمان.
در مطالب آتی به ابعاد و قسمت های دیگر این تارنما پرداخته و زوایای پنهان و لایه های داخلی آن را آشکار خواهم کرد.
پي نوشت:
دوست خوبم حامد طالبي در مورد تاسيس اين سامانه اين نظر را دارد كه به نظرم صحيح ميباشد:
در عين حال همزمان با راه اندازي پرهياهوي اين سايت، سايت فارسي راديو اسرائيل اعلام كرد كه تاكنون به صورت داوطلبانه فعاليت كرده است و به دليل نبود بودجه! قراردادن متن اخبار بروي سايت اينترنتي راديو اسرائيل را قطع مي كند.
سايت فارسي راديو اسرائيل در ادامه متن اعلام قطع فعاليت اين سايت، در يك مظلوم نمايي مضحك، نوشته است : "کاسه صبر ما که سالها داوطلبانه و با صبوري بسيار و با صرف ساعات طولاني اين وظيفه را ادامه داده بوديم، لبريز گرديد و اين خدمت را فعلا راکد ميگذاريم. در طول سالها، اين خدمت داوطلبانه را پس از پايان پخش برنامه زنده، انجام داديم و گاه تا نيمه شب، در ساختمان راديو مانديم تا اين خدمت به بهترين نحو انجام شود."
با توجه به قرائن موجود به نظر مي رسد، سايت هاي فارسي زبان رژيم صهيونيستي در پي ناتواني در القاء اخبار كذب خود به افكار عمومي ايران، دچار بحران شده و يك درگيري دروني در بخش رسانه هاي گروهي فارسي اين رژيم رخ داده است.
تعطيلي سايت فارسي راديو اسرائيل كه خودشان علت آن را نبود بودجه! عنوان كرده اند، در همين راستا ارزيابي مي شود كه رژيم صهيونيستي از اثرگذاري راديو اسرائيل نااميد شده است.
منابع:
1- http://www.mfa.gov.il/MFAheb
5- http://www.israel-iran.org/page2b.htm
6- اصلا به گفته ی بی بی سی که از خودشان است: http://www.bbc.co.uk/persian/worldnews/story/2007/05/070511_of_mp_israel_intro.shtml
7- مقاله محمدصالح النعامی به نشانی: http://www.naamy.net/view.php?id=688 و ترجمه سارا به نشانی http://www.edalatkhahi.ir/002632.shtml
8- آمار دقیقی در این زمینه در دست نیست ولی چیزی مابین 14 الی 25 هزار نفر در منابع کتبی و شفاهی آورده شده
9-http://www.fravahr.org/spip.php?breve350
10- اشاره به پیام تبریک شیمعون پرس رئیس رژیم صهونیستی"
11- یک بام و دو هوا: http://alhadid.blogfa.com/post-159.aspx
13- خواندن این بخش از وبلاگم برای درک این ادعا راهگشاست: http://alhadid.blogfa.com/cat-14.aspx مخصوصا ارتباطات ساواک با موساد، و همینطور جشن 2500 ساله شاهنشاهی یهودی!
بازخورد:
این مطلب ما حسابی رفته رو اعصاب رسانه های بیگانه مثل:
سایت تلویزیون واشنگتن که در مطلبی با عنوان "وقتی یک بلاگر اصولگرا بخش فارسی سایت وزارت خارجه اسرائیل را متهم می کند" نوشته:
نویسنده وبلاگ «صهیونیسم و جهان اسلام»، در پستی تحلیلی پیرامون اینکه «چرا سایت وزارت امورخارجه اسرائیل بخش فارسی دارد؟»، اسرائیل را متهم به فعالیت برای براندازی نظام جمهوری اسلامی کرده و می نویسد:
"...لازم به ذکر است که وجود چنین پایگاه اینترنتی به زبان فارسی یکی از مهمترین دلایل نقش اسرائیل در تشویش اذهان عمومی مردم ایران است و گواهی است بر فعالیت این رژیم نامشروع ، در راستای براندازی و مبارزه با جمهوری اسلامی و ایجاد فتنه در میهن اسلامیمان. .."
گذري بر زندگي و جهاد رهبر جهاد اسلامي فلسطين
محله شجاعيه در روز در اول فوريهي سال 1958 شاهد تولد كودكي بود كه شايد كسي فكر نميكرد امروز هدايت يكي از بزرگترين حركتهاي مقاومت و جهاد در فلسطين باشد.
رمضان عبدالله محمد شلح در همان سالي چشم به جهان گشود
كه ياسر عرفات جنبش فتح را تاسيس نمود؛ حزبي كه ميخواست براي آزادسازي
فلسطين قدمي بردارد؛ اما اكنون فتح در مقابل جنبشي كه محمد امروزه هدايت
آن را به عهده دارد ايستاده است. و اين محمد است كه در راه آزادسازي
فلسطين ميكوشد و اين فتح است كه چوب صلح را بر طبل ميزند و نميداند
اسرائيل صلح نميفهمد و گفتوگو نميشناسد و خون ميداند و گلوله و زور.
محل تولد محمد رمضان در شرق شهر غزه واقع در نوار غزه قرار دارد و جايي است كه امروزه شاهد جنايات گسترده صهيونيستهاست.
محمد
شلح براي تحصيلات تكميلي خود به مصر رفت. جايي كه آن زمان پرچم مقاومت و
ايستادگي عليه اسرائيل در ميان كشورهاي عربي در آن به اهتزار درآمده بود و
در دانشگاه الزقازيق مصر توانست ليسانس اقتصاد خود را در 1981 اخذ كند و
در آنجا بود كه با دكتر فتحي شقاقي آشنا شد. در دهه هفتاد ميلادي او به
همراه فتحي شقاقي و چند تن از دانشجويان فلسطيني ديگر كه در مصر مشغول به
تحصيل بودند "جهاد اسلامي فلسطين" موسوم به PIJ را تاسيس نمودند كه هسته
اوليهي آن را شصت تن از دانشجويان تشكيل ميدادند و اين جنبش در دهه
هشتاد در فلسطين توانست به صورت عملي وارد صحنه مبارزاتي عليه دشمن
صهيونيستي بشود.
رمضان عبدالله از 1981 تا 1986 به غزه آمد و در
دانشگاه اسلامي غزه به تدريس مشغول شد و در طي اين سالها به نوبه خود به
دفاع از سرزمين خود پرداخت و در خطابهها و سخنرانيهاي خود به آگاهسازي
مردم مشغول شد. اهالي مسجد الرحمن شجاعيه شاهد خطابههاي زيبا و عميق وي
بودهاند. او توانست از منبرهاي مساجد و تريبونهاي دانشگاه نسبت به تعميق
آگاهي مردم درباره صهيونيسم، اسرائيل و خطرات آن و راهكارهاي مبارزه با آن
استفادههاي زيادي كند و به تبليغ جهادي بپردازد. به همين دليل بود كه در
اوت 1983 نيروهاي اسرائيلي بهقصد دستگيري او به منزل وي ريختند و براي وي
و خانوادهاش محدوديتهاي بسياري ايجاد كردند. محمد سال 1986براي تكميل
تحصيلات عالي خود به انگلستان رفت و در 1990 موفق به اخذ دكتري بانكداري
و اقتصاد از دانشگاه دوراهام گشت و پس از آن راهي ايالات متحده شد و
علاوه بر نقشي كه در تأسيس «مركز مطالعات اسلام و جهان فلوريدا» داشت به
عنوان استاديار نيز در آنجا مدتي به تدريس مشغول شد. در همين ايام مؤسس و
سردبير نشريه «مطالعات سياسي» بود كه در آنجا با توجه به جو غربزدگي كه
ميان دانشجويان مسلماني كه به امريكا ميرفتند، به مسائل سياسي، تاريخ
تمدن اسلامي، استراتژي مبارزه، چگونگي روابط سياسي اعراب، جنگ عربي-
اسرائيلي- اسلامي و فلسطين و... اهتمام زيادي داشت.
فتحي شقاقي يار
ديرينه محمد شلح كه اولين شخصيت عربي است كه قبل از انقلاب اسلامي ايران
كتابي را با عنوان «امام خميني و راه حل اسلامي و جايگزين» نوشته است در
مورد وي ميگويد: «شبي كه در اين کتاب را در خوابگاه دانشجويي تمام کردم،
دستگير شدم؛ ولي رمضان عبدالله دستنوشتهها را پاکنويس و مخفيانه منتشر
کرد.»
محمد رمضان عبدالله، در راستاي فعاليتهاي جهادي و مبارزاتي خود
در تابستان 1955 به دمشق رفت و به مدت شش ماه در معيت شهيد مبارز دكتر
فتحي شقاقي به طرحريزي برنامهها و راهكاري عملي و فعاليتهاي جهادي
براي آزادسازي فلسطين مشغول بود.
اما چندي نگذشت كه فتحي شقاقي در
آبان ماه 1374 (1955) در جزيره مالت، هنگامي كه قصد ديدار قذافي در ليبي
را داشت، توسط دو مامور سرويس ترور موساد به شهادت رسيد. «رمضان عبدالله
شلح» بهترين گزينه براي جانشيني فتحي شقاقي بود و در همان سال به عنوان
دبيركل جهاد اسلامي معرفي شد.
در 27 نوامبر همان سال بود كه دولت
امريكا نام «رمضان عبدالله محمد شلح» را در صدر ليست سياه خود منتشر كرد و
با تشكيل دادگاهي در فلوريدا اعلام كرد. وي را در 53 مورد اعم از شركت در
فعاليتهاي تروريستي، فعاليت عليه منافع اسرائيل، هدايت گروههاي جهادي
فلسطيني، فعاليتهاي چريكي و بمبگذاري و... محكوم نمود. در سال 1998 نيز
دولت امريكا طي اعلاميهاي براي دستگيري وي پنج ميليون دلار جايزه تعيين
نمود و مدتي به مرد پنج ميليون دلاري مشهور بود.
او از آن زمان تا به
حال در سوريه ماند و به هدايت جهاد اسلامي پرداخت. رمضان عبدالله در
تبيين استراتژي جهاد اسلامي، بارها اعلام داشته كه به اسلام به عنوان
عقيده و راه و روش و نظام زندگي پايبند است و در تجزيه و تحليلهاي خود
درباره ماهيت درگيريهاي امت اسلامي با دشمنانش از ارشادات و راهنماييهاي
اسلام و قرآن بهرههاي فراواني ميبرد و آموزههاي ديني منبع اساسي
سياستهاي اين جنبش در زمينه جذب و بسيج نيروها و مقابله با دشمن ميباشد.
همچنين
او آزادي كامل فلسطين و نابودي موجوديت صهيونيستي و برقراري حكومت اسلامي
درسرزمين فلسطين را تضمين كننده تحقق عدالت و آزادي و مساوات و همياري
ميداند و معتقد است مبارزه نظامي و سياسي و فرهنگي با استفاده از تمامي
امكانات تربيتي و فرهنگي براي تشكيلاتي كه بخواهد آزادي كامل فلسطين را
تضمين كند لازم است.
الگوگيري وي در جهاد اسلامي از انقلاب اسلامي
ايران و همچنين عاشوراي حسيني همچون شهيد فتحي شقاقي بسيار قابل تأمل است
و در خاطرهاي از وي ميخوانيم كه وقتي دکتر فتحي شقاقي که مکرر از او
خواسته بود تا به مطالعه در تاريخ کربلاي حسيني بپردازد پرسيده بود تا کي
و به چه مقدار آن را مطالعه کند، پاسخ شنيده بود که آنقدر مطالعه کن تا
کربلايي شوي! تجربه رهبري مبارزه ملت فلسطين عليه اسرائيل به من آموخته
است که تنها راه آزادي فلسطين، اقتدا به آرمانهاي کربلايي است، کانوني که
بهتر از هر جاي ديگر در آن، مرگ، حيات، زندگي، بودن، رفتن و... معني شده
است.
محمد هماكنون در دمشق به همراه همسر و دو دختر و دو پسرش زندگي ميكند و هدايت جهاد اسلامي فلسطين را بهعهده دارد.